10 فیلم و انیمیشن دوست داشتنی برای عاشقان انیمه شهر اشباح - وبلاگ تور کیش

به گزارش وبلاگ تور کیش، استودیوی جیبلی حضور پررنگی در خاطرات کودکی بزرگسال های امروز دارد. دوران کودکی آن ها برابر بود با اوج موفقیت آثار جیبلی. اما در میان این آثار، انیمه سینمایی شهر اشباح جایگاه ویژه ای دارد. این انیمه درخشان هایائو میازاکی به لطف اسکار شایسته ای که دریافت کرد، بیشتر از سایر آثار جیبلی مورد توجه نهاده شد. تبلیغات هوشمندانه و معرفی درست این انیمه به دنیا غرب هم باعث شد که مخاطبان زیادی از سراسر دنیا به سراغش بروند و این انیمه به جایگاهی ویژه در دنیای سینما دست پیدا کند.

خیلی از هواداران دوآتشه شهر اشباح همچنان بارها آن را دیدن می نمایند و تمام بخش های آن را از بر هستند. اگر شما هم جزو این دسته از هواداران قرار دارید و مشتاق اید آثار دیگری با حال وهوای مشابه دیدن کنید، این لیست مخصوص شما است.

1. پسر و دیو (The Boy and The Beast)

• کارگردان: مامورو هوسودا
• نویسنده: مامورو هوسودا
• سال: 2015

پسر و دیو تقریبا داستانی مشابه شهر اشباح دارد، داستان یک پسر یتیم است که در نهایت با یک دنیا دیگر به نام امپراتوری دیو آشنا می شود. این فیلم از دستمایه های مختلفی تشکیل شده است، بخشی از آن شبیه یک فیلم کونگ فویی است، بخش دیگرش شبیه آثاری است که درباره خانواده های گم شده هستند، و یک بخش دیگرش شبیه فیلمی درباره دوران بلوغ. فضای بسیار پرشوری هم دارد.

ولی شاید مهم ترین شباهت پسر و دیو با شهر اشباح این است که ماجراجویی های جاری در داستان آن خاتمهی ندارند. وقتی پیرنگ اول به خاتمه می رسد، با خود می گویید که قطعا فیلم با پیرنگ دوم دیگر تمام خواهد شد، ولی به یک باره پیرنگ سومی از راه می رسد و همه چیز را در دست می گیرد. پسر و دیو یک داستان تخیلی عالی و الهام بخش را برای شما تعریف می نماید.

2. میرای (Mirai)

• کارگردان: مامورو هوسودا
• نویسنده: مامورو هوسودا
• سال: 2018

میرای یکی از شخصی ترین آثار هوسودا است. این انیمه مجذوب کننده درباره یک پسر کوچک و سختی هایش در جهت بزرگ شدن است. مهم ترین مشکل او این است که پسر بسیار تخس و کج خلقی است. او والدین جوانی دارد که نهایت کوشش شان را برای او می نمایند، مشکل وقتی آغاز می شود که یک نوزاد تازه به نام میرای به این خانواده اضافه می شود، این جاست که همه چیز در این خانواده بهم می ریزد.

روشی که برادر بزرگ تر برای تعامل با برادر نو خود پیدا می نماید، شبیه یک جور جادوی نوستالژیک است. او آغاز می نماید به بازی کردن در واقعیت ها و زمان های مختلف. مادرش دوباره بچه می شود و برترین دوستش پسر ولگردی می شود که در حیاط پشتی خانه شان ول می شود. میرای اثری بسیار مجذوب کننده و دلنشین است، قطعا عاشق شخصیت اصلی این داستان خواهید شد.

3. بچه های گرگ (Wolf Children)

• کارگردان: مامورو هوسودا
• نویسنده: مامورو هوسودا، ساتوکو اوکودرا
• سال: 2012

به نظر می رسد مامورو هوسودا به دو موضوع خیلی علاقه دارد: داستان هایی درباره بچه ها و داستان هایی درباره هیولاها. در انیمه بچه های گرگ، او به وسیله یک داستان خانوادگی درباره زن جوانی که عاشق یک گرگینه می شود و صاحب دو بچه گرگ زاده از او می شود، این دو موضوع را با هم ترکیب نموده است. وقتی شوهر گرگینه او به شکل غم انگیزی می میرد، این زن و دو بچه اش مجبورند روی پای خود بایستند.

این خلاصه داستان شاید کمی گنگ به نظر برسد، ولی بچه های گرگ از آن انیمه های گریه آور است که بعید است به این زودی ها از یادتان برود. انیمه روندی فوق العاده جادویی دارد و پر از منظرههای خارق العاده است، از مزرعه های سرسبز گرفته تا منظره ها شهری شلوغ. هرچیزی از این انیمه را فراموش کنید، بعید است صحنه های بامزه گرگ شدن این بچه های کوچولوی دوست داشتنی از خاطرتان برود.

4. کورالاین (Coraline)

• کارگردان: هنری سیلیک
• نویسنده: هنری سیلیک
• سال: 2009

همانند شهر اشباح، این انیمه هم با مفهومی سروکار دارد که برای بچه ها ترسناک است: چه می شود اگر والدین خود را از دست بدهید؟ شاید ساختن یک انیمیشن برای بچه ها با چنین دستمایه ای کمی عجیب باشد، ولی واقعیت این است که همه ما در دوران کودکی خود چنین ترسی را از سر گذرانده ایم. پس به نظر می آید سازندگان فیلم به سراغ پیرنگ مناسبی رفته اند.

در هر صورت، کورالاین از آن فیلم های درخشانی است که مخاطبان خود را یا هراس زده می نماید، و یا آن ها را برای همواره مجذوب خود خواهد نمود. فیلم از نظر بصری خارق العاده است و از نظر مضمونی هم دست روی یک موضوع هوشمندانه گذاشته است. شخصیت پردازی خود کورالاین شاید مهم ترین نقطه قوت فیلم باشد، او یک نمود کامل از دختری در آن سن وسال است، دختری با تمام جزئیات و پیچیدگی های خاص خودش.

5. قرمز شدن (Turning Red)

• کارگردان: دومی شلی
• نویسنده: جولیا چو، دومی شلی
• سال: 2021

قرمز شدن یکی از فیلم های مهم سال 2021 بود. یک ویژگی مهم این فیلم این است که اتفاقا بسیار تحت تاثیر آثار استودیو جیبلی قرار گرفته است. داستان اصلی قرمز شدن درباره این است که چه می شود اگر از جهت خود خارج شوید و حس کنترل خود را از دست بدهید. پیرنگ اصلی شهر اشباح هم تقریبا مشابه چنین چیزی است.

علاوه بر این، همانند شهر اشباح، تصویرسازی قرمز شدن تا حد زیادی نزدیک به فرهنگ آسیایی است. و فیلم به روش های قابل توجهی این تصویرسازی را ارج می نهد. قطعا قرمز شدن آن لحن جدی و تلخ شهر اشباح را ندارد، ولی فیلم یک نقطه قوت دارد که در شهر اشباح هم دیده می شد: فیلم شعاع گسترده احساسات متخلف یک دختر نوجوان را خیلی خوب به تصویر می کشد.

6. بازگشت گربه (The Cat Returns)

• کارگردان: هیرویوکی موریتا
• نویسنده: ریکو یوشیدا
• سال: 2002

بازگشت گربه که یکی از قدرنادیده ترین آثار استودیو جیبلی است، همانند شهر اشباح با مضمون دنیا دیگر سروکار دارد. فرقش این است که این انیمه به جای هیولاهای ترسناک، به سراغ موجوداتی بامزه تر رفته است: گربه ها. زمانی که یک دختر به صورت تصادفی شاه دخت امپراتوری گربه ها را نجات می دهد، به مهمان افتخاری آن ها تبدیل می شود، و بعد از آن کلی اتفاقات جالب رخ می دهد.

فیلم در مقایسه با دیگر آثار استودیو جیبلی، سبک هنری متفاوتی دارد. سبکی ملایم تر و بامز ه تر، ولی هنوز هم یک انیمیشن عالی با جزئیاتی بی نظیر است. بازگشت گربه بسیار مجذوب کننده است و احساسی گرم و خوشایند در شما به جای می گذارد.

7. پونیو (Ponyo)

• کارگردان: هایائو میازاکی
• نویسنده: هایائو میازاکی
• سال: 2008

الان که نگاه می کنیم، پونیو در مقایسه با بقیه آثار استودیو جیبلی جایگاه پایین تری دارد. ولی واقعا درست مثل شهر اشباح، با یک اثر غریب، انتزاعی و پر ریخت وپاش طرف هستیم. ویژگی پونیو این است که به شکل معین تری بچه های کوچک را هدف گرفته است، اگرچه به شکل عجیبی کلی مخاطب بزرگسال هم از هواداران دوآتشه آن هستند.

این فیلم کوچک ویژگی های دوست داشتنی زیادی دارد، از منظره های دریایی دیدنیی گرفته تا آن مجذوب کنندهیت بی خاتمه خود پونیو. میازاکی در فیلم اوج خلاقیتش را نشان داده است، قوه تخیلی او به حدی عالی کار نموده است که بعد از گذشت چندین سال، هنوز صحنه های دیدنیی این فیلم در خاطرمان به جای مانده است. فیلم یک جادوی محض است.

8. قلعه متحرک هاول (Howls Moving Castle)

• کارگردان: هایائو میازاکی
• نویسنده: هایائو میازاکی
• سال: 2004

قلعه متحرک هاول یکی از آثار محبوب استودیو جیبلی است. نکته جالب در خصوص این فیلم این است که زودتر از غرب، در آسیا اکران شد و مخاطبان آسیایی خیلی زودتر از غرب به ارزش های این فیلم پی بردند و عاشقش شدند.

قلعه متحرک هاول همان لحن بزرگسالانه شهر اشباح را در خود دارد، ولی داستانی که تعریف می نماید معقولانه تر است. فیلم هم عاشقانه است و هم ماجرایی، و از نظر بصری یکی از خلاقانه ترین آثار میازاکی است. تک تک بخش های آن گیرا است، از دنیا های چندگانه اش با آن طراحی های دقیق گرفته تا رابطه پویا و دلچسب بین هاول و سوفی. از آن فیلم هایی است که کافی است تنها یک بار ببینید. بعد از آن عاشقش می شوید و هرچند وقت یک بار دوباره به سراغش می روید، مثل این است که هربار کیک مورد علاقه خود را درست کنید، با وجود این که شاید اصلا خودتان تمامش را نخورید.

9. همسایه من توتورو (My Neighbor Totoro)

• کارگردان: هایائو میازاکی
• نویسنده: هایائو میازاکی
• سال: 1988

سخت می شود همسایه من توتورو را در این لیست قرار نداد. اگر قرار باشد لیستی از برترین آثار استودیو جیبلی تهیه کنیم، این فیلم قطعا جایگاه بالایی خواهد داشت. کودکی خیلی از فیلم بازها با این انیمه زیبا گره خورده است. برخلاف شهر اشباح که داستانی تیره تر و ترسناک تر دارد، توتورو به سراغ عالی ترین و غریب ترین لحظه های دوران معصوم کودکی رفته است. کمتر فیلمی مثل همسایه من توتورو پیدا خواهید کرد، و وقتی آن را ببینید، برای همواره جایگاهی مطمئن در قلب شما خواهد داشت.

یک نکته جالب هم در خصوص این فیلم وجود دارد، در دوبله انگلیسی فیلم، داکوتا و ال فنینگ، دو خواهر مشهور بازیگر، صداپیشگی نموده اند. واقعا هم هردو کار خود را به نحو احسن انجام داده اند.

10. جایی که موجودات وحشی هستند (Where The Wild Things Are)

• کارگردان: اسپایک جونز
• نویسنده: اسپایک جونز، دیو اگرز
• سال: 2009

این فیلم با وجود این که شخصیت اصلی اش یک بچه است، ولی واقعا یک فیلم بچگانه نیست، بیشتر مناسب بزرگ ترهایی است که عاشق بچه ها هستند. جایی که موجودات وحشی هستند از نظر حال وهوا، بیشترین شباهت را به شهر اشباح دارد. دیدنی پسربچه ای که بی سرپناه در میان هیولاها می شود، همان حس اضطراب فیلم میازاکی را به شما می دهد. همین طور همان حس شگفتی و بهت ناشی از دیدنی دنیایی تازه را این جا هم تجربه می کنید.

درست است، این فیلم برخی جاها کمی غم انگیز می شود، ولی یک ویژگی خاص در آن هست که باعث می شود نتوانید از آن دل بکنید. همانند شهر اشباح، این فیلم هم تا خاتمه عمر با شما خواهد ماند.